دوره معاصر تاریخ بشر با پیدایش دو مکتب فکری- سیاسی لیبرالیسم و سوسیالیسم شکل گرفته است. مکتب نخست با اولویت بخشیدن به حقوق اساسی و آزادی های اجتماعی- سیاسی افراد و گروه ها بر این باور بود که رشد و گسترش این حقوق و آزادی ها، کمال مطلوب انسان بوده و می تواند دستیابی به بهترین اهداف مادی و معنوی را تحقق بخشد. اما مکتب دوم با انتقاد از پیامدهای ناگوار اعطای آزادی های افسارگسیخته به ویژه در عرصه اقتصاد و سیاست، ارزش برابری را با اتکای به قدرت فائقه دولت بر آزادی تقدم بخشید. انقلاب اسلامی به دنبال انقلاب فرانسه که بر ارزش نخست، یعنی آزادی پای می فشرد و انقلاب روسیه که در پی تحقق ارزش دوم، یعنی برابری بود، به رهبری حضرت امام خمینی هر دو ارزش آزادی و برابری را – با اصلاحاتی – مدنظر قرار داد. اما مهم تر از آن معنویت را نیز به عنوان اصل حاکم بر همه ارزش های دیگر مطرح کرد.
فوکو، اندیشمند فرانسوی، معنویت گرایی سیاسی را در انقلاب ایران این گونه معرفی می کند: «آنچه به جنبش ایران قدرت بخشیده، یک ویژگی دوگانه است: از یک سو، اراده ای جمعی به تغییر هیات حاکمه، … و از سوی دیگر اراده به تغییر ریشه ای زندگی خود».(1) قدرت ناشی از این اراده ریشه در اسلام شیعی دارد، زیرا این مذهب مبارزه سیاسی شکل می دهد، لایه های مردمی را بسیج می کند و از هزاران ناخرسندی، فقر، بینوایی و سرخوردگی، یک نیرو پدید می آورد. بر این اساس، مردم ایران به دنبال آن بودند تا شیوه بودن، رابطه با دیگران و ابدیت و خدا و مهم تر از همه، خود را تغییر دهند. درست در همین نقطه، اسلام ایفای نقش می‏کند و مذهب به مثابه نوید دهنده و تضمین گر وسیله ای برای تغییر ریشه ای ذهنیت مردم ایفای نقش می کند. تشیع با تعالیم و محتوای باطنی خود، میان اطاعت صرف بیرونی و زندگی عمیق معنوی تمایز قائل می شود. مردم با بهره گیری از طریق اسلام در جستجوی تغییری در ذهنیت خویش اند، زیرا این رویکرد از پیش حضور داشته و به آنان هویت می بخشیده است. در دین اسلام به عنوان یک نیرو و توان انقلابی چیزی به مراتب بیش از خواست و اراده اطاعت وفادارانه‏ یافت می شد. در انقلاب اسلامی، قصد و اراده آغازی نوین در کل زندگی از طریق تجدید حیات یک آزمون و تجربه معنویت گرایانه وجود داشت که در بطن اسلام شیعی یافت می‏شد.(2)
بدین ترتیب، این معنویتِ برگرفته از آموزه های ناب اسلام شیعی بود که در فرهنگ ایرانی ریشه های عمیقی دوانده بود. از این رو، این انقلاب واکنشی به انحرافات فکری و عملی دوران معاصر تلقی می شد و بازسازی تمدن جدید اسلامی را بر پایه سه اصل آزادی(3)، عدالت(4) و معنویت(5) در سر می پروراند. بدین سان، مزیت اهداف برجسته این انقلاب نسبت به سایر مکاتب سیاسی در ارایه رویکردی جدید به زندگی بر پایه ارزش های ناب اسلام شیعی بود که در ساخت مادی و معنوی جهان بشری از رقبای خود متفاوت بود. این تفاوت به توجه همزمان به جنبه های مادی و معنوی زندگی بشر با بهره گیری از آیینی بود که خداوند بی همتا و قادر متعال را آفریننده و نظام بخش جهان هستی می پنداشت و تنها پیاده سازی دستورات او را سعادت واقعی هر دو سرا تصویر می کرد. پس هیچ یک از مکاتبی که ارزش های آزادی، برابری و معنویت را به تنهایی مطرح می کردند، نمی توانستند به مثابه آرمان انقلابی قرار گیرند که آمده بود تا کاستی های آنها را از طریق واقعیت بخشیدن به آرمانشهر الهی آشکار سازد. این کاستی ها هم چنان که در زندگی بی بهره از آزادی، برابری و معنویت تبلور پیدا می کند، خود را در آزادی های نامحدود، برابری های استعدادکش و معنویت انحرافی به نمایش می گذارد. در نتیجه، شکل آرمانی و مطلوب هر یک از این ارزش ها برای انسان خداجوی مومن درآمیختگی و سازگاری آن با مبدأ هستی است، زیرا کمال انسان در پیوستگی با او و حرکت در مسیر اوست.
--------------------------------------------------
1. میشل فوکو، ایران: روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشر نی، 1384، ص 67.
2. همان، ص ص 31 ـ 32.
3. برای نمونه؛ ر.ک: صحیفه امام، ج‏4، ص 104؛ ج 5، ص 236.
4. برای نمونه؛ ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 198؛ ج 8، ص 291؛ ج 9، ص 50.
5. برای نمونه؛ ر.ک: صحیفه امام، ج 4، ص 359؛ ج 6، ص 178؛ ج 8، ص 255.
(البته نمونه های عنوان شده در گزینه های 3، 4 و 5 تنها مربوط به همین چند مورد تعیین شده نبوده و بارها در آثار حضرت امام بدان اشاره شده است و در مجموع در زمره پرکاربردترین واژه ها در آثار حضرت امام هستند.)

. انتهای پیام /*